دلـــم یـک غــریبــه مـی خــواهـد
بیـــایــد بنشینــد فقـــط سکـــوتــ کنـد
و مـــن هــی حـــرفـــ بــزنــم و بـــزنـــم و بــزنــم
تـــا کمــی کـــم شــود ایـن همــه بـــار …
بعـــد بلنــد شـــود و بـــرود
انگــــار نــه انگـــار …!

قهر که می کنی

بی حواس ترین آدم روی زمین می شوم

آنقدر که

دست نوشته هایم را توی یخچال پیدا می کنم

بشقاب غذای دست نخورده ام را در کتابخانه . . .

دل تنگم!
دل تنگِ خیلی چیزها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت!
دل تنگم
دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی
دل تنگ این همه نبودن ها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست
دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست
و تمام هست هایی که نیست!
حتی آنان که دلشان برایم تنگ نخواهد شد!!
دل تنگ تر نیز خواهم شد
می رسد روزی که بگویم:
دلم برای آن روزها ی دل تنگی تنگ شده!!

نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان!
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی!
بد جور با دلم “بازی” میکنی!

نیستی وآب از آب تکان نمیخورد

اما هوا...

هوا نفس گیرست!!!

مسافری بودم در این دنیا که مقصد نهایی اش تو بودی حالا

که رفته ای دیگر مسافر نیستم... آواره ام!!!

همانند کودکی هق هق میکنم که مادرش او را تهدید کرده
که اگر بار دیگر اشک بریزد او را میکشد !

تو و جـــاده ها

دست در دست هم داده ایــــد

تـا . . .

بــــی انتهـــــا بمانــــــد

طول دلتنگیهــــــای مـــن . .

ولی می ترسم ...

آدمی که منتظر است
هیچ نشانه ای ندارد
هیچ نشانه ی خاصی!!!
فقط با هر صدایی بر می گردد…

برگ ها که دلتنگ می شوند
می افتند
مثل من
در روزگار خشکسالی تو...

مرا با خیالت تنها نگذار،اصلا به تو نرفته......
مهربان نیست،ازارم میدهد..............
دلم خودت را میخواهد!!.........

هـــر گــــاه بـه تــو فـــکـر مـــیــکـنم ...
حـــواســم از هــمه چــیز پــرت مــیشود ...
و مـــن چـه روز هـای بــیهوده ای را ســپری مــیـکنم ...
بـا بــیسـت و چـهار سـاعـت حـواس پـرتی!!!

بعضی وقت ها

از شدت دلتنگی

گریه که هیچ

دلت می خواهد های های بمیری!

مـــــــن به چشــمان خویـــــش دیـــــدم

آرام جانــــــم مـیــــــــرود...

من عادت دارم نگاه کنم
به آدمهایی که از دور می آیند
تا آن زمان که ثابت شود
“تو” نیستند…

هیزم نبودم…
ولی
سوختــــــم در زمستان نبودنــــــــــــش . . .!

یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات
میشــه یه جمله
که میکوبن تو صورتــــت
“بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم “

صعـــــــــود ایـــران به جام جهانی رو به همه ایران

تبریک میگم واقعا خوشحال کننده بود...

همیشه جنگل رفتنی نیست خوردنی هم هست

من یک جنگل چوب سادگی ام را خوردم...

دلتنگی یعنی رو به روی دریا بایستی اما اسیر یک خیابان باشی...

امشب انگار قرص ها هم فراموشی گرفتن...

لعنتی یادش رفته که خواب آوره نه یاد آور..

گیرم این پستم عاشقانه نوشتم از این بالا تااون پایین...

هیچ فرجی نخواهد شد....

وقتی که دیگر دلت برایم تنگ نمیشود...

یادت برایم
همانند قصه سیگار پیرمردیست
که سالهاست میگوید نخ آخر است …

پنجره ها کلافه اند

از سنگینی گاه منتظرم!

اگر نمیایی پنجره ها را دیگر زجر ندهم ...

چشم هایم به جهنم....!

دلم به بهانه ندیدنت گریست!!

بگذار بگرید وبداند هر آنچه که خواست همیشگی نیست....

خيــــــلي مـــواظـــب بـــاش!!
اگــــــه با شـــنيـــدن صـــداش دلـــت لــــــرزيد...
اگــــــه با بــــــدي هـــاش فـــرار نـــکـــردي و مــــــونــــــدي...
دـــيگـــه تـــمـــومــــــه...!!
اون شــــــده هـــمـــه ي دنــــــيــــــات...

وقتی می‌گویی حالت چه‌گونه است؛

حالم خوب می‌شود . . .

من مانده ام و۱۶جلد لغت نامه که هیچکدام ازواژه هایشان

مترادف *دلتنگی*های لعنتی نمیشود!

کاش دهخدا میدانست دلتنگی درد دارد…نه معنا